آموختههای دینی دوران کودکی
دانشمندان و مسیحیان هر دو باید بر پایه ی وضع کنونی که دانش دارد، بر سر رابطه ی میان علم و دین مذاکره کنند. تحقیقات بی نهایت پیچیده ی تازه ای از کتاب مقدس به عمل آمده است .
اما نمونهی بارز کسانی که خلاف این روند عمل کرده اند می توان از فردریک فون وایتسکر نام برد که هم فیزیکدان و هم فیلسوف بود. او که شاگرد هایزنبرگ و بوهر بود، در آثار چشمگیری که از خود به جا گذاشت تلاش کرد تا یکپارچگی فیزیک را به عنوان علمی بنیادی در چارچوب فهمی یکپارچه از واقعیت بازسازی کند. او کوشید تا طبیعت عالم خارج و آدمیان و همچنین حوزهی مسائل علمی- فیزیکی و حوزه ی مسائل دینی را با هم سازش دهد. او پرسشی را مطرح می کند: «اگر ما مطابق با ساختارهای وجود کوچکمان که تنها به وسیله ی حواس می تواند درک و دریافت کند، اتمها و فضای کهکشان ها را تصور کنیم، آنگاه اندیشه ی ما درباره ی آنها درست از آب درخواهد آمد؟» و پاسخ می دهد: «شاید این ساختارهایی که توسط آنها امور حسی را درک می کنیم و شرح می دهیم، تنها قادر به برداشتن پرده از لایه ی ظاهری واقعیتی عمیق تر باشند. منبع کاهنی چیزی دربارهی آفرینش از عدم گزارش نداده است بلکه آفرینش را منظم و بدون آشفتگی به تصویر می کشد. خداوند سرآغاز هر شدنی است. او بود که آشفتگی اولیه را نظام بخشید.جهان واقعی ادراکات کیفیاتی غیر از ساختارهای ریاضی نیز در خود دارد. شاید این ساختارها اشکال دیگر را نیز تا حدی پنهان یا آشکار کنند. مرز میان این عالم و فراسو دوباره قابل عبور خواهد شد .
او در دهم دسامبر ۱۹۷۴ برای من نامهای علیه تجهیز مجدد هستهای فرستاد که در حاشیه ی آن دربارهی رابطهی میان مسیحیان و دانشمندان نوشته بود: «مسیحیان باید دانشمندان را به خاطر بی مسئولیتی شرم آوری که در قبال برخی از اعمالشان به خرج دادند، مؤاخذه کنند و دانشمندان باید مسیحیان را به خاطر عدم وقوف به قرنها عقب ماندگی که موجب جاماندنشان از مدرنیته شد، مؤاخذه کنند. شاید این نشانه ای است از راهی که می خواهم با قدم نهادن در آن به طرح پرسشی چند بپردازم.» در حقیقت علم در نگرش و موضوعات خود نمی تواند از مواجهه با نگرش و موضوعات دینی بپرهیزد. به نظر می رسد که دین هم نمی تواند با ظاهر بی طرفانهای که علم از خود نشان می دهد، مدارا کند. دین به زبان خود از علم می پرسد: «میدانی که چه میکنی؟»
تاریخ نگاری بنی اسرائیل - که به معنایی گسترده تر به کار میرود- حدودا از همان زمانی آغاز شد که تاریخ نگاری چینی آغاز شد. یعنی حدودا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد و در زمان پادشاهی دارد. از تحقیقات خستگی ناپذیر مذکور چنین برمی آید که تفاسیر مسیحی دو قرن اخیر ما را قادر می سازد که سطوح مختلف منابع تورات (که در گذشته «پنج کتاب موسی» نامیده می شد) یعنی منابع الوهیمی، یهوهای، کاهنی و تثنیه ای را از هم تمیز دهیم و به علاوه قادر به توضیح دادن معنای روایت هائی باشیم که آفرینش انسانها و جهان را بیان کرده اند. فرآیند تالیف اولین کتاب موسی یا کتاب آفرینش باید ۵۰۰ سال طول کشیده باشد. این نشان می دهد که مردم چگونه وضعیت بعدی دانش در جهان را پذیرفته اند تا پیام خدای واحد و آفرینش او را اعلام کنند. در روایتی که دربارهی آفرینش آمده اند جهان بینی یهودیان و مسیحیان را به شکل بی نظیری شکل داده اند.
نخستین روایت آفرینش (سفر پیدایش ۲۰۴-۱۰۱) به دلیل سبک و اصطلاح شناسی مخصوص خود (به عنوان مثال خداوند الوهیم نام دارد) از «منبع کاهنی» است و حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد و پس از تبعید بابلیان نوشته شده است. ظاهرا این منبع مطالب مربوط به منشأ آفرینش عالم را شش قرن قبل از میلاد در بابل جمع آوری نموده و آنها را به چهار دوره از مکاشفات الهی تقسیم کرده است: آفرینش - نوح - ابراهیم - موسی. این مهم است که روایت کتاب مقدس از آفرینش به شکلی مخالف با اسطوره های بابلی ظاهر می شود. در کتاب مقدس، جهان حاصل نبرد میان خدایان نیست بلکه فعل مطلق خدای یگانه است. مسلم است که مشترکات زیادی بین اساطیر بابلی و روایت کتاب مقدس وجود دارد. مثلا تصور اقیانوس آسمانی که فلک با ممانعت از فرو ریختن آب آن در زمین از ایجاد سیل جلوگیری می کند. اما آنچه امروزه برای ما تعیین کننده است مشخصه ای است که این نخستین روایت کتاب مقدس از آفرینش دارد. روایتی که به طریقی منحصر به فرد تأکید دارد بر:
- تعالی خداوند: در این روایت خداوند بر فراز زمین برکشیده شده و او جهان را به تنهایی و با یک فرمان آفریده است. ستارگان تجلى الوهیت نیستند بلکه چراغهایی آفریده در آسمانند.
- کرامت انسان انسانها نه به عنوان خادمان خدایان، بلکه به صورت خداوند آفریده شده اند. آدمیان فرمانروایانی مستبد و استثمارگر نیستند که بر گردهی دیگر آفریده ها نشسته باشند، بلکه امین خداوندند.
- نظم و وحدت در آفرینش: آفرینش در این روایت با آشفتگی در کیهان تفاوت دارد. اینجا عالم یک کل سازمان یافته، انتظام یافته و هماهنگ با نیازمندی های متقابل اشیاء و موجودات است. خدای واحد «آسمان و زمین»، یعنی کل عالم را آفریده است.
منبع کاهنی چیزی دربارهی آفرینش از عدم گزارش نداده است بلکه آفرینش را منظم و بدون آشفتگی به تصویر می کشد. خداوند سرآغاز هر شدنی است. او بود که آشفتگی اولیه را نظام بخشید. کلیت گرایی آشکار می کند که خدای متعال همه چیز، کیهان، طبیعت و ابناء بشر را آفریده است و هم اوست که آنها را زنده نگاه می دارد. در عین حال گفتیم که چگونه آسمان و زمین به وجود آمدند. اما مسئله ای که اینجا در تعبیر شاعرانه مانند آفرینش عالم در شش «روز» کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ترتیب زمانی این شش روز است. این دو دوره ی سه روزه» دورههای عالم را توصیف نمی کند بلکه سه روز اول مربوط به آسمان دنیا است که در سه «روز» بعدی زینت داده شده است. در روز اول فرمان «بگذار روشنایی باشد» صادر شده است و در روز چهارم آسمان را با خورشید و ماه و ستارگان زینت داده است. به این ترتیب مراتب موجوداتی که در سه آسمان اول سکنی دارند به طرز عینی و طبق نوع، ابعاد، گونه، شکل و جنسیت توصیف می شوند. آنچه گفته شد به جای کیهان شناسی بیشتر مربوط به پدیده شناسی کیهان است. در هر روز با جمله «و خداوند فرمود» فرامین به هم پیوند می یافتند، «و آن چنین می شد و سرانجام فرمان رضایت ابلاغ می گشت: «و خداوند دید که آن نیکو است.» روی هم رفته این نگرش عظیم و جامع به کل کیهان به ما می گوید که عالم توسط خداوند به نحو احسن آفریده شده است و چیزی نیست که به زور از چنگ همتای شیطانی اش بیرون کشیده باشد.
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}